آيا «دانشگاه يزد» به «يزد» مي‌انديشد؟!
مجيد جواديان
 
دانشگاه نهادي امروزي است كه در همة شهرهاي مدرن جهان حضوري پررنگ و اثرگذار دارد. اين نهاد به غير از كاركردهاي علمي و پژوهشي، كه در اصطلاح به آن كاركردهاي آشكار مي‌گويند، صاحب كاركردهاي پنهاني نيز مي‌باشد. مطالعة اين هر دو بُعد، به تلاشي دقيق و زيركانه نياز دارد كه در اين مقاله مي‌كوشم به بخش‌هايي از آن بپردازم.
دانشگاه ضخامت قشر نخبه و يا گروه مرجع را در هر جامعه‌اي افزايش مي‌دهد. مثلاً در همين شهر يزد، از سال 1367 كه دانشگاه يزد وارد حوزة علمي و اداري يزد شد، طبيعتاً تحصيل‌كردگان بيشتري را وارد جامعة يزد نمود. به عنوان يك مثال حداقلي، به راحتي مي‌توانيد يك فرد با مدرك ليسانس را بيابيد كه مثلاً تخصّصش در علوم اقتصادي است، ولي مغازة لباس‌فروشي دارد. اين افراد، هر چند از تخصّص خود استفاده نمي‌كنند، ولي لااقل با حضور در بازار كسب و كار و مراودات اجتماعي، نوعي فرهيختگي را وارد اين عرصه‌ها مي‌كنند. حضور چنين افرادي، هر چه بيشتر در جامعه، جامعه را مستعدّ جامعه‌پذيري مجدّد مي‌نمايد. يعني، آمادة پذيرش ارزش‌ها، نقش‌ها و كاركردهاي جديد از سوي افرادِ عضوِ جامعه؛ و اين براي جامعة در حالِ گذار ايران كه ما نيز جزئي از آنيم، از مهم‌ترين نيازهاي اجتماعي است.
اولين سئوال اين است كه انجمن هاي سياسي،علمي وصنفي دانشگاه تاچه ميزاني مستقل از اقتدار مسئولان دانشگاه، به دانشجويان آموزش شهروندي وانجام كار گروهي ميدهند؟

  وظيفة مهمّ ديگر دانشگاه، انديشيدن به جامعه است. دانشگاه همچون دكل ديده‌باني جامعه ،داراي ديده‌باناني متخصّص است كه لايه‌هاي گوناگون آن را دائماً رصد مي ‌كنند و پيوسته مورد مطالعه و بازنگري قرار مي‌دهند. هيچ زاويه‌اي از جامعه نبايد از نگاه تربيت شدة آنها فرار كند، ولي آيا امروزه چنين است؟ در بسياري از دانشگاه‌هاي شهرستان‌هاي كشور، اصولاً توجّهي به مسائل مبتلا به شهري كه دانشگاه در آن واقع است، نمي‌شود. موضوعات پژوهشي و پايان‌نامه‌هاي دانشگاهي با كليشه‌هايي (اصولاً با شاخصه‌هاي زيباشناسانه و اقتصادي) انتخاب مي‌شوند. دانشگاه شهر ما نيز گويي از فرط نزديكي به يزد آن را نمي‌بيند و ترجيح مي‌دهد به مسائلي بينديشد كه اصولاً مسائل ما نيست.

تاكنون مشاهده ننموده‌ام كه مثلاً يك كارشناس و يا يك مدير استان جهت اثبات ادّعاهايش و دادن پشتوانة علمي به سخنان خود به فلان يافتة پژوهشي يكي از دانشگاه‌هاي يزد استناد كند و يا انجمن‌هاي علمي و سياسي دانشگاه در مورد بعضي از رويدادهاي سياسي و اجتماعي استان يزد، بيانيه‌هايي مستدل، منطقي و علمي ارائه دهند و از اين طريق دريچه‌اي در معرفت ساكنان اين وادي بگشايند و كمك كنند تا مردم در برابر رويدادهاي استان جهت‌گيري‌هاي غيراحساسي و صحيح داشته باشند. اگر دانشگاه يزد نيز مانند هر نهاد مدرن ديگري به حال خود واگذار شود و دائماً اهداف و رسالت‌هايش برايش تكرار نگردد، دچار آفتي مي‌شود كه همة نهادها در معرض آنند. يعني، اهداف دروني سازمان (مثل پي‌گيري مايحتاج زندگي اساتيد و كاركنان!) بر اهداف اصلي آن پيشي مي‌گيرد و آنگاه است كه دانشگاه همچون ساختار عريض و طويلي (هم از نظر فيزيكي و هم از لحاظ اداري) دست و پاگير شهروندان مي‌گردد. يكي از انديشمندان ايراني در جايي گفته بود: «در ايران به جاي اينكه دانشگاه بر جامعه اثر بگذارد، برعكس جامعه بر دانشگاه تأثيرگذار است.» اين واقعيّت دقيقاً ناشي از انفعال دانشگاه و ناتواني آن در توليدِ دانشِ بومي و جهت‌گيري انتقادي نسبت به جامعه مي‌باشد. براي اينكه از فرو غلتيدن در درّة كلّي‌گويي و انتزاع‌بافي در امان بمانم، به چند مورد جزئي اشاره مي‌كنم:
ــ دانشكدة ادبيّات دانشگاه يزد چقدر تلاش نموده كه به مطالعه و بازانديشي شعر امروز يزد (اعمّ از كلاسيك، معاصر و...) بپردازد؟ آيا هنوز اساتيد محترم سرمست بادة حافظ و سعدي‌اند؟
ــ دانشكدة علوم سياسي كه چند سالي است كه در اين دانشگاه تأسيس شده، تاكنون چقدر به مطالعة ساختارهاي سياسي استان و چگونگي تعاملات سياسي پرداخته؟ و چقدر نهادهاي سياسي استان را به زير تيغ نقد و نظر برده؟ و اساساً نهادهاي سياسي استان، تا چه اندازه نگاه سنگينِ انتقاديِ صاحب‌نظرانِ دانشگاهي را بر فراز سرِ خود حس مي‌كنند؟ شايد، نمي‌دانم شايد آنان نيز هنوز متحيّر بنيان‌هاي عظيم نظريّات سياسي افلاطون و لاك و هابز هستند.
شرط نخست براي يك دانشگاه پويا و به قول امروزي‌ها «آپ»، در زمانة ما، اين است كه در حوزة رسانه‌ها كه واقعيّت انكارناپذير قرن ماست، حضور مستمرّ و منتقدانه داشته باشند چرا كه علم هم امروزه به شدّت رسانه‌اي شده و دانشي كه در چرخة رسانه‌ها قرار نگيرد، گويي اساساً توليد نشده است. با يك بررسي اجمالي در اينترنت، مشاهده مي‌شود اساتيد دانشگاه حضوري كم‌رنگ در اين فضا دارند و جايگاه مطمئّني را در اين عرصة حياتي به خود اختصاص نداده‌اند و سايت خود دانشگاه نيز وضعيّتي بهتر از اين ندارد. البتّه دانشگاه يزد، امروز، نسبت به ديروز (كه خود در دورة كارشناسي مفتخر به كسب علم از آنجايم) تفاوت بسيار نموده است و نوشتارهايي اين‌چنيني صرفاً به دنبال نقد وضعيّت موجود است تا زمينة بهتري براي آينده فراهم آيد.
شايد مانيزدرارائه مقالات انتقادي در باب چنين حوزه هاي فراموش شده اي تاخير داشته ايم ومستوجب لااقل تقبل تقصيريم!
یزدفردا
 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا